!من...سارام

ای نوجوان، آهسته ران

!من...سارام

ای نوجوان، آهسته ران

!من...سارام

ایناش. این ساراس. همین خانم محترم که با لباس کار رنگی نشسته دم کلاس نقاشی و حافظ میخونه. با این قیافه که معلوم نیست از چی ناراحته. اصلا ناراحته؟ یا خجالت کشیده؟ یا داره زیرلبی میخنده؟ شایدم داره فکر میکنه الآن باید چه حالتی داشته باشه. ولی باور کنین اگه از خودش بپرسین چه مرگته نمیدونه.
نه بابا! نگا به این قیافه مظلومش نکنین. کارش همینه. میشینه اونجا با یه لبخند ملیح به ملت نگاه میکنه... فک میکنی داره میگه:‌ چه مردمان نیکویی! ولی بعد... خیلی شیک و مجلسی میاد اینجا پدرشونو در میاره. خلاصه که تا میشه خودتونو دور نگه دارین. رحم نمیکنه.

- دوستان خوب! من هیچ جا تعهدی ندادم که مفید بنویسم. ما را به حال خود بگذارید و بگذرید. :)

-کانال تلگرام: sara_derhami@

- saraderhami@gmail.com


آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
آخرین نظرات

شعر/گروس عبدالملکیان

سه شنبه, ۲۷ تیر ۱۳۹۶، ۰۸:۳۰ ق.ظ

فرصتی نمانده است 

بیا همدیگر را بغل کنیم 
فردا 
یا من تو را می کشم 
یا تو چاقو را در آب خواهی شست 

همین چند سطر 
دنیا به همین چند سطر رسیده است 
به اینکه انسان 
کوچک بماند بهتر است 
به دنیا نیاید بهتر است 

اصلاً 
این فیلم را به عقب برگردان 
آن قدر که پالتوی پوست پشت ویترین 
پلنگی شود 
که می دود در دشت های دور 
آن قدر که عصاها 
پیاده به جنگل برگردند 
و پرندگان 
دوباره بر زمین 
زمین 

نه 
به عقب تر برگرد 
بگذار خدا 
دوباره دست هایش را بشوید 
در آینه بنگرد 
شاید
تصمیم دیگری گرفت 



پ.ن: گروس دوست داریم

  • موافقین ۲ مخالفین ۰
  • ۹۶/۰۴/۲۷
  • ۷۶۲ نمایش
  • سارا

شعر شاعرا

نظرات (۲)

سلام
چه شعر خوبی
توی شهر کتاب این شعر رو برای هزار نفر خوندم.
موفق باشید
پاسخ:
آره بی نظیره
  • تک ندای مدرسه ... هنوزم ...
  • سلام سارایی .... خوبی ؟
    امیدوارم هر جا باشی همیشه خوشحال و سرحال و سلامت باشی ....
    ک البته از تو تک تک کلمه هات میفهمم ک چ قد تو هنرستان شادی و بهت خوش میگذره ... چون رشته ای رو انتخاب کردی که دوستش داشتی و داری با جون و دل میخونی ...
    منم قرار بود امسال بیام بیخ ریشت ولی ب دلایلی تغییر رشته ندادم ... قرار بود بیام همونجا رشته گرافیک بخونم ...
    رشته ای ک خیلی خیلی دوستش دارم ... :)
    اما خوب هیچی نمیگم و اعتراضی ندارم چون دهنم پره از حرف ولی نباید با دهن پر حرف زد ... !
    همه ی پستات رو دوباره نشستم خوندم ... همه ی نظرارو دوباره نشستم خوندم ... 
    دلم برای همه ی اونا تنگ شده ... 
    همشون ...
    دلم برا ریحان و نگار تنگ شده ...
    دلم برا تو تنگ شده ...
    بدبختی اینجاس خیاطم کاری از دستش بر نمیاد و نمیتونه دلمو گشادش کنه ...
    برای خودتو و داداشت ارزوی موفقیت و عاقبت ب خیری دارم ...
    امیدوارم سالهای سال عمر با عزت داشته باشی و سایه مامان بابای گلت از سرتون کم نشه ...
    خیلی میدوستمت ...
    یا حق ... خدانگهدار ...



    پ.ن:چ انشایی نوشتم خدا وکیلی :))
    پاسخ:
    سلام ندا جان
    نه اینجا هم انقدرا که بقیه فکر میکنن بی غم نیستیم!
    میدونی خو درس نخونی همه جا خشه. درس نخون و گَل همون کاروکا خودد بند باش‌.... البته میدونم که نمیخونی!
    ایشالا هر جا هستی بهت خوش بگذره.

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی